بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار
زینب عباسیان چالشتری
همانطور که همگی ما میدانیم اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای ۳۰ ماده میباشد که در ۱۰سپتامبر 1948 در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید . این اعلامیه در نتیجه نقض گسترده حقوق انسانی افراد در در جنگ جهانی دوم به منظور دفاع از انسانها به تصویب رسید . در این قسمت به تفسیر ماده یک از اعلامیه جهانی حقوق بشر و قیاس آن با قانون اساسی که دارای ۱۷۵ اصل میباشد و در سال ۱۳۵۸ توسط جمهوری اسلامی به تصویب رسید و نحوه اجرای کنونی آن میپردازم .
اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای 30 ماده هست که از اساسی ترین حقوق انسانی شماست و برای رسیدن به این حقوق لازم نیست از کسی اجازه بگیرید . مهم نیست مرد هستید یا زن ، یا با چه زبانی صحبت میکنید . سیاه هستید یا سفید ، سرخ هستید یا زرد . اهل کجا هستید و چه باور و آیینی دارید . کافی است انسان باشید آنگاه این حقوق متعلق به شماست . لازم است ما بدانیم به چه دلیل زنده هستیم ، برای چه زندگی میکنیم و هدفمان چیست . اگر میخواهیم آزاد زندگی کنیم باید از حق و حقوق خودمان آگاه باشیم چون حاکمان ستمگر بر بالهای نا آگاهی ما مینشینند و قوانینی بر علیه ما مینویسند . هر انسانی به محض تولد، با حقوقی مساوی با دیگر انسان ها زاده می شود، او «آزاد» به دنیا می آید و باید آزاد زندگی کند! لازم به ذکر است که مساوی بودن، به مانند همانند بودن نیست! هر انسانی با دیگر انسان ها، تفاوت هایی را دارد که باید به همان شکل مورد پذیرش جامعه قرار گیرد. مثلا ممکن است یک انسان، از نظر جنسیتی، همجنس گرا باشد، گرچه او با برخی دیگر از اعضای جامعه متفاوت است، اما بدون شک برابر محسوب می شود.
هر انسانی از مواد و حقوقی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده، برخوردار می شود. برای برخورداری از آزادی ها و حقوق ذکر شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هیچ فرقی بین هیچ کدام از انسان ها نیست.
در اعلامیه جهانی حقوق بشر می خوانیم:
ماده ی ۱: تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.
ستون و بن مایه ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر، بر گرفته از شعار آزادی، برابری و برادری است. صد البته کلمه برادری، در اینجا به معنای دوستی و رفتار انسانی نسبت به یکدیگر است.
بدون شک این بند، ساده ترین و اساسی ترین اصول هر جامعه انسانی را بنا میکند . هیچ گونه رخدادی باعث نمی شود که یک انسان، از اصول مطروحه در اعلامیه جهانی حقوق بشر محروم گردد.
در این ماده به صراحت می گوید هر انسانی در هر جایگاهی که باشد، از حقوق و آزادی هایی که در اعلامیه ذکر شده، باید برخوردار شود. اینکه یک انسان، جرمی را مرتکب می شود (مثلا یک دیکتاتور است)، باعث نمی شود که او از اصول انسانی مطروحه در اعلامیه جهانی حقوق بشر، محروم گردد.
اصول مطرح شده در این ماده عبارتند از:
- آزاد زاده شدن هر انسان
اشاره بر اصل آزاده بودن انسان میکند این فقط شامل استفاده فرد از آزادی فیزیکی نمی باشد و در اصل اشاره بر آزاد بودن نوع تفکر بشر دارد . با توجه بر این اصل که در ادیان هم از انسان با عنوان اشرف مخلوقات یاد میشود این نکته که انسان دارای قدرت تفکر بالا و تجزیه و تحلیل مسایل گوناگون می باشد را مورد تایید قرار میدهد . این آزادی شامل آزادی در انتخاب مکان برای زندگی ، آزادی در بیان عقیده ، آزادی در عضویت در یک دسته و گروه که آن گروه، آرمانی انسان گرایانه دارند را نیز شامل میشود .
- برابربودن تمام انسان ها در حقوق و کرامت انسانی
در قسمت دیگر اشاره بر حرمت گذاری به بشر میشود که میتوان از این به عنوان یک کلید جهت باز کردن قفل بسته افکارهای بسته که در جهت محدود کردن انسان قدم بر میدارند استفاده کرد . در این قسمت صحبت از حق وحقوق میکند که منظور از آن مساوات و برابری در همه زمینه ها میباشد . این حق میتواند شامل اجرای مراسم مذهبی و پرستشی نیز باشد.
- تاکید بر اینکه تمام انسان ها، از وجدان و عقل برخوردارند.
- تاکید بر اینکه همانطوری که انسان ها، از حقوق بالابرخوردارند، شایسته است که در مقابل دیگر انسان ها، به شکل انسانی رفتار کنند.
و اما قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
اصل نوزدهم قانون اساسی : مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ، نژاد ، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود .
اصل بیستم قانون اساسی : همه ی افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه ی حقوق سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند .
با وجودیکه این ماده در مورد تساوی حقوق انسانها صحبت کرده ، اما در موارد بیشماری حقوق انسانها را نقض میکند چرا که در آن از رعایت موازین اسلامی صحبت شده که بیش از هزار تعبیر دارد و به هر مناسبتی میتوان دیگران را به عدم رعایت موازین اسلامی متهم کرد .
اصل چهارم قانون اساسی صراحتا ابراز شده تمام قوانین بر اساس موازین اسلامی تنظیم شده اند . همین اصل به طور مستقیم نقض حقوق زنان میباشد و به تبعیض بر علیه آنان اشاره میکند چرا که در قوانین اسلام زنان با مردان برابر نیستند و بعنوان ملک مردان به حساب می آیند . زنان تنها در زمان انتخابات برابر مردان هستند و در بقیه ی موارد نصف مردان و البته گاهی هیچ به حساب نمی آیند .
نگرش جامعه ی کنونی به زن و نقش او در جامعه باعث شده رفتاری متفاوت با یک انسان آزاد نسبت به آنان اعمال شده و حقوق آنان به هر صورت ممکن چه برای کاریابی یا داشتن شغل آزاد و حتی حقوق بانوان شاغل نسبت به مردان ضایع گردد . عدم حمایت از بانوان خودسرپرست و بیکار ، یا بانوان باردار و غیره فاجعه ی بزرگی را در جامعه ی ما رقم زده است .
اصل ولایت فقیه و تقلید از دیگر نشانه های نقض آشکار حقوق بشر است که در حقیقت توهین آشکاری است به عقلانیت و شعور مردم . این اصل میگوید مردم باید دست از تعقل و تفکر بردارند و پیرو افراد بخصوصی باشند .
پایمال کردن حقوق سایر ادیان و مذاهب و عدم برابری حقوق آنان با شیعیان از دیگر موارد نقض حقوق بشر است . مجازات کسانی که مسلمان هستند اما شیعه نیستند یا کسانی که با تفکر و اندیشه ی خود به دیگر ادیان تمایل پیدا کرده اند و همچنین پایمال کردن حقوق اقوام ایرانی برای گرایشهای قومی و اجرای رسوم خاص آن از این موارد است .نکته بسیار مهم این است که متاسفانه در ایران از پیروان سایر ادیان با عنوان اقلیت یاد میشود که همین نکته دلیل اصلی نقض حقوق پیروان سایر ادیان میباشد .
میتوان این نکته را با اطمینان بیان کرد که ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر مادر ۲۹ ماده دیگر میباشد و ۲۹ ماده دیگر مکمل ماده ۱ میباشند چرا که اشاره مستقیم به شخصیت انسانی میکند که در ۲۹ ماده دیگر به صورت مجزا آنها را تفسیر میکند . در اصل ۲۲ قانون اساسی اشاره بر مصونیت حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض را شامل میشود ولی در جمهوری اسلامی اکثر شهروندان از امنیت اجتماعی برخوردار نیستند و اکثرا زندگی توام با استرس و ترس را سپری میکنند .
میتوان این نکته را با اطمینان بیان کرد که ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر مادر ۲۹ ماده دیگر میباشد و ۲۹ ماده دیگر مکمل ماده ۱ میباشند چرا که اشاره مستقیم به شخصیت انسانی میکند که در ۲۹ ماده دیگر به صورت مجزا آنها را تفسیر میکند . در اصل ۲۲ قانون اساسی اشاره بر مصونیت حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض را شامل میشود ولی در جمهوری اسلامی اکثر شهروندان از امنیت اجتماعی برخوردار نیستند و اکثرا زندگی توام با استرس و ترس را سپری میکنند .
بیشتر شهروندان از بیان عقاید خود که جمهوری اسلامی که یک حکومت دین سالار مردم ستیز می باشد میترسند به عنوان مثال پیروان بهائی در ایران از حد اقل حقوق شهروندی برخوردار هستند آنها با توجه به این که دارای ملیت ایرانی اصیل هستند نمیتواند در هیچ اداره و سازمان دولتی استخدام بشوند که این مورد نقض کننده اصل ۲۸قانون اساسی می باشد(هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.). و یا جوانان بهائی از تحصیل در دانشگاه ها محروم میشوند که این مورد نقض آشکار اصل ۳۰قانون اساسی میباشد که اشاره بر آموزش و پرورش رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه وتامین وسایل تحصیلات عالی را تا سر حدخودکفایی کشور میبشاد را شامل میشود و جمهوری اسلامی خود تدوینگر آن است و یا در موارد بسیار زیادی محل کسب شهروندان بهائی پلمپ میشود یا دیگر پیروان ادیان مثل مسیحیان، کلیساها از پذیرش افرادی که پیشینه دینی دیگر به خصوص مسلمان زاده دارند را سر باز میزنند بارها نیروهای امنیتی با هجوم به مراسم مذهبی مسیحیان اقدام به سرکوب و بازداشت مسیحیان نموده اند . چاپ و توزیع کتب مذهبی دیگر ادیان در ایران ممنوع میباشد در موقع هجوم و یا دستگیری یک فرد چنانچه بیش از یک کتاب مقدس در منزل فرد یافت شود . آن فرد با عنوان مبشر و تبلیغ کننده آن دین مربوطه تحویل مراجع قضایی میشود و با حبس های طولانی مدت مواجه میگردد .این گونه رفتارهای خصمانه نمیتواند در راستای احترام بر حس آزاد اندیش بودن شهروندان باشد چرا که جمهوری اسلامی کلکسیونی از نقض آشکار حقوق بشر است چرا که نقض حقوق شهروندان ایرانی فقط در مورد جلوگیری از بیان عقاید آنها نمیباشد حتی میتوان به وضوح دید اقوام ایرانی هم با دنیایی از نقض حقوق شهروندی برابر هستند به عنوان مثال شهروندان بلوچ در سیستان و بلوچستان از آب آشامیدنی مناسب برخوردار نیستند فرزندان آنها به دلیل نبود فضای آموزشی مناسب از تحصیل باز میمانند و یا اگر هم در حل تحصیل هستند در امکاناتی حداقلی هم کمتر تحصیل میکنند که این مورد میتواند نقض اصل ۳۰قانون اساسی باشد و یا شهروندان عرب زبان ایران در خوزستان و اهواز با مشکل ریز گردها دست به گریبان هستند فرزندان آنها از آینده شغلی برخوردار نیستند و یا شهروندان کرد ایران نیز به دلیل نبود شغل مناسب اقدام به کولبری میکنند که این شهروندان بارها و بارها با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی از پا در آمدند .
حکومت فعلی ایران به هیچ چیزی جز بقای خود فکر نمیکند و حاضر برای ادامه دادن به ظلم و نقض آشکار حقوق و کرامت انسانی افراد از هر ابزار و نوع برخوردی استفاده کند . در نظام از هم گسیخته اقتصادی ایران که دلیل اصلی آن شخص علی خامنه ای و دولتمردان برگزیده وی میباشند رشوه خواری و تشکیل باندهای مافیای محصولات مختلف از در و پیکر کشور مسیر صعودی دارد جمهوری اسلامی نه تنها با شهروند خود با احترام و در حس انسانی و برادری و برابری رفتار نمیکند بلکه زمینه ساز آشوب و درگیری در بین شهروندان خود نیز هست. آن چه که ما میبینیم از آمارهای سرسام آور اعدام و یا گسترش گرایش جوانان به مواد مخدر و یا شیوع بیماریهایی مثل ایدز و هپاتیت و انواع و اقسام سرطانها ناشی از سوء مدیریت و نقض آشکار حقوق شهروندان ایرانی می باشد .همگی این کاستیها در اثر ادغام شدن دین در سیاست کشور داری است و ناشی از این می باشد که افرادی که هیچ گونه مهارتی در هیچ زمینه ای ندارند از شخص رهبر گرفته و یا مسولین شورای تشخیص مصلحت نظام و کابینه ریاست جمهوری و اکثر آنها تحصیلاتی بسیار پایین دارند و یا اگر هم تحصیلات دانشگاهی دارند در رشته هائی بسیار بی ارزش و بدون کاربرد مرتبط با آن سمت میباشد باز اگر هم تحصیلات بالا دارند از برکت جنگ و استفاده ازسهمیه ها و ناحق کردن حق جوانان دیگر به این تحصیلات دسترسی پیدا کردند.
اگر ما بخواهیم جز به جز ماده ۱ از اعلامیه جهانی حقوق بشر را با قانون اساسی جمهوری اسلامی در مقام مقایسه قرار دهیم یقینا این نظام استبدادی که در برخورد با عقاید و نظرات شهروندان چیزی جز سرب داغ یا طناب دار و یا باتوم منطقی نمیشناسد ناقض همگی اصول قانون اساسی و ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد . وقتی نظام قضایی کشور با استناد بر حقوق بشر دینی که ساخته و پرداخته یک دین خواص و عقیده جز خاصی از افراد یا کشورها می باشد با همگی شهروندان بر مبنای آن یک عقیده دینی برخورد میکند نه براساس حس برابری و برادری دیگر چیزی جز آنچه که ما در حال مشاهده آن هستیم یعنی یک جامعه بیمارگونه که هیچ دارویی توان مقابله و درمان ان را ندارد مگر داروی نگاه انساندوستانه و نگاه مساوات .
زمینه رسیدن به یک دموکراسی داشتن یک نگاه یک دست به شهروندان بدون در نظر گرفتن عقاید و نظریات آنها و مطالعه و آگاهی افراد از حقوق شهروندی خود می باشد . چرا که در صورت آگاهی افراد از حقوق خود دیگر هیچ دولتی یاری مقابله و نقض حقوق شهروندان را ندارد .اگر ما به این باور برسیم که مشکلی که امروز برای یک شهروند با توجه به نقض حقوق شهروندی وی برایش پیش آمده ممکن است فردا گریبان من را هم بگیرد باید علاج پیش از وقوع کرد و با مطالعه و آگاهی رسانی ذهنهای خوابیده افراد را بیدار کنیم و به آنها یاداوری کنیم که چه ماهیتی دارند و از هر جایگاه چه عقیدتی چه سیاسی برخوردار هستند ، لایق رفتار توام با مساوات و حس انساندوستی میباشند . با امید به گستردگی ذهنهای بسته و ریشه کنی ظلم از هر نوع در هر نقطه از کره خاکی .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر