۱۳۹۸ آبان ۳۰, پنجشنبه

وضعیت ادیان در جمهوری اسلامی ایران(یارسان)
نوشته:آزاد بهرامی
مقدمه
ایران متشکل از قومیتها و باورمندان مذهبی  مختلفی است که اغلب تاریخی به بلندی تمدن این کشور دارند و هر یک از آداب و سنت هایویژه منحصر به خود برخوردارند و هر کدام در یک منطقه از ایران زندگی میکنند 
عدم قانون و یا عدم اجرای قانون در ایران یکی ازاصلی ترین معضلات سایر باورمندان دینی ست که آنها را از سایر افراد جامعه متمایز میکند و با اقلیت خواندن آنها اغلب محدودیت و محرومیت هایی هم در جامعه و از لحاظ حقوق شهروندی و ذاتی شامل حال آنها میشود و بعضا شاهد سرکوب و بازداشت و زندان و گاهی اعدام آنها هستیم .شاید این دیدگاه جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب باورمندان دینی از سر وحشت و خنثی کردن آنهاست که مبادا روزی در ایران به قدرت برسند و تبلیغی برای مذهب و عقیده خود باشند و یا اسلام را به خطر بی اندازند .ضرب و شتم و بازداشت دراویش گنابادی و اعدام آنها ،جلوگیری از اجرای مناسبات و فرایض مذهبی اهل سنت ،بستن کلیساها و جلوگیری از عبادت آنها ،محرومیت از تحصیل،زندان ،ضرب و شتم ،پلمپ محل کسب و نجس خواندن بهاییان از این قبیل جنایاتیست که جمهوری اسلامی ایران در قبال سایر باورمندان دینی و مذهبی دارد .ایرانیان زرتشتی، کلیمی، مندائی، مسیحی، بهایی ،اهل سنت و یارسانیان(اهل حق)و ... بارها از سوی جمهوری اسلامی ایران سرکوب شده اند.آنها بدلیل باورهای خود قربانی مستقیم سیاست های تبعیضآمیز تعصبات اسلامی هستند. اما در اصل سیزدهم قانون اساسیجمهوری اسلامی ایران آمده است که ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزاد اند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینیبر طبق آیین نامه خود عمل کنند.
در این مقاله به یکی از این ادیان که شاید در موردش کمتر شنیدید و یا خواندید توضیحاتی داده خواهد شد که شرایط آنها در ایران به چه صورت است.
یارسان
این کلمه کوردی است و از دو واژه یار و سان تشکیل شده است پسوند سان در آخر کلمه یارسان دلالت بر جمع و جامعه دارد، یارسان در متون دفتری و ادبیات یارسانی به معنی پیروان آیین یاری آمده است. ریشه دین یارسان(اهل حق) را بی شک می توان در ایران پیش از اسلام جستجو کرد چرا که اگر کسی تنها اندکی از این دین بداند پی خواهد برد که این دین مشترکات زیادی با ادیان ایرانی مثل میتراییسم، زرتشتی، مانوی و مزدکی دارد و به طور کل عده ای معتقداند که دین اهل حق ادامه دین زرتشت است آیین یارسان ازلی و ابدی است و در دورهای مختلف تاریخی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است اگر چه قدمت قدیمی ترین متون مذهبی یارسان تا سدۀ دوم هجری است و قدمت برخی از نیایشگاه های آن به قبل از اسلام بر می گردد اما ساختار کنونی آن از سدۀ هفتم هجری توسط سلطان سحاک(اسحاق) بناه شده است. بارگاه سلطان حقیقت در پردیور در مسیر رودحانه سیروان در شهرستان پاوه در استان کرمانشاه میباشد. و کتاب مقدس یارسانیان دیوان گوره یا کلام سرانجام نام دارد که تمام دستورات و فرامین خاص پیروان این دین که از سوی سلطان اسحاق ابلاغ و وضع شده توسط دفتر دار یا کلام نویس او پیرموسی در فتری به ناژ دیوان گوره پردیوری ثبت و جمع آوری شده است. پیروان این دین عمدتا در نواحی کردنشین غرب ایران مخصوصا در کرمانشاه ساکن اند اما در بسیاری مناطق کشور ایران مثل تهران کلاردشت، شهریار، کرج، همدان، و آذربایجان و هم جمعیت قابل توجهی دارند در بیرون از ایران هم در عراق و هم در ترکیه و بعضی کشورهای اروپایی از جمله آلمان، سوئد مستقر هستند.دین یارسان بر اخلاق استوار است به نحوی اگر کسی اخلاق و ادب را رعایت نکند انجام فرایض دینی معنا ندارد که از آن به عنوان ادب و ارکان یاد می شود. چهار اصل اساسی این عبارت اند از راستی، پاکی، نیستی و ردایی که به ترتیب به معنای پاک بودن، صداقت،تواضع و نداشتن غرور، و جوانمردی است از دیگر دستورات این دین سر سپرده شدن به یکی از خاندان یاری است به این معنی که " پیر" و "مرید" هر فرد از میان خاندان او تعیین شود، پیر در آیین یارسان همان مفهوم و مدرس مذهبی و مسئول انجام مراسم مذهبی است نسب "پیرها" به هفت نفر از نزدیکان سلطان سهاک(اسحاق) موسوم به "هفتوانه" و "هفتن" می رسد ولی به دلیل عدم امکان ثبت "پیر" در شناسنامه از کلمه "سید" استفاده می کنند که هیچ ارتباطی به مفهوم سید در اسلام ندارد، و دیگر دستورات این دین یارسان برپا نمودن عبادت دسته جمعی موسوم به "جم" همراه با نذر و نیاز و خواندن سرودهای دینی با نوای تنبور به زبان کوردی به ویژه در مکانی در بنام "جمخانه" و دیگر اینکه به جا آوردن روزه خاونکار(عید پادشاهی) برای مدت سه روز که در پاییز هر سال است. و داشتن سیبل برای مردان و پاکدامنی و حفظ عفت و تربیت فرزندان صالح و پاک برای مادران و زنان یارسان است.پیروان یارسان مرگ انسان را جسمی می دانند یعنی این جسم فرد است که فنا شده است نه روح آن پس در مراسم بزرگداشت از دنیا رفتگانشان تنبور می نوازند و سرودهای دینی کوردی یا به زبان بومی خودشان و دسته جمع اجرا می کنند، در این دین ارزش زن و مرد در مسائلی مانند ارث، شهادت، و غیره... با هم برابر است و تعداد زوجین وجود ندارد هر مردی مجاز با ازدواج فقط با یک زن است.
سیری از حق و حقوق مردم یارسان و ظلم به آنها؛
یارسانیان در طول تاریخ خود بخصوص در مناطقی که بصورت اقلیت زندگی کرده اند دچار تبعیض از جانب مسلمانان متعصب و همچنین حکومتها بوده اند، تبعیض در حق پیروان یاری و آزار آنان پس از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی شدتی بی سابقه به خود دید اما هیچگاه حرکت اعتراض سازمان یافته ای از آنان سر نزد و همواره کوشیده اند تا رعایت قانون و آداب و رسوم خود را در خفا به جا بیاورند و برای احقاق حقوق خود دم نزنند. و در اصول دوازدهم و سیزدهم و همچنین چهاردهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که پیروان دین یارسان را جزء اقلیتهای رسمی برنشمرده و برای آنان حقی قائل نشده است، بنابراین یارسانیها در صورت اظهار دین خود از حقوق طبیعی همچون ثبت ازدواج، ارث، دریافت خونبها و غیره... محروم می شوند در سازمانهای دولتی استخدام نمی شوند و حق ادامه تحصیل از آنان سلب می شود و همچنین بسیار حقوق دیگر به همین دلیل در جامعه، مدرسه، دانشگاه، پادگان سربازی، عقد، ازدواج و حتی هنگام معامله به ناچار و اجبار مجبورند خود را مسلمان شیعه معرفی کنند. و سالیان سال است که جامعه یارسان تحت این شرایط به دلیل ترس از جان و نابودی باورها مجبور به قبول و فقط سکوت و مخفی نگه داشتن اعتقادات و ایمانهای درونی خود بوده و هست. و یکی دیگر از بزرگترین ظلمها در حق مردم یارسان این است که جعل هویت می شوند از همان دوران مهدکودک و ابتدایی سال تحصیلی در ایران که فرزندان یارسان کورد زبان به اجبار فرا گیری قرآن که کتاب مقدس مسلمانان است را باید بپذیرند و آن را فرا گرفت اگر فرا نگیرند خود و خانواده اش را مرتتد و کافر می نامند. و از ادامه تحصیل منع میگردد، هرچند که از ثبت نام آنها در مدارس و دانشگاه جلوگیری میشود.
جلوگیری از مراسم و مناسک باورمندان مذهبی
شرکت کردن در مراسم های مسلمان به اجبار و یاد دادن نماز و خواندن آن بصورت اجباری ظلم و توهین است یا ساخت مسجد و حسینیه در مناطق صدرصد یارسان نشین که میتوان به روستای بان زرده از توابع سرپل ذهاب در استان کرمانشاه اشاره کرد، یا جلوگیری و یا ممنوع کردن "جم خانه" یارسانی حتی با هزینه خود مردم یارسان، یا میتوان اشاره کرد به تهمت ها و توهین های که توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران یا برخی از روحانیون و چهرهای مسلمان مذهبی به عناوین نادرست خواندن یارسانیان به کافر و شیطان پرست گرفته تا علی الهی و شاخه ای از اسلام، در صورتی که این آیین پرستش را فقط مخصوص خداوند یکتا دانسته و جزء وجود بیچون او هیچ موجودی را درخور پرستش نمی داند. اما در طول سالهای اخیر در مواردی اعتراض های به این توهینها شد اما با سرکوب شدید روبرو شد و نتایج خونباری داشته است.
در پاییز ۱۳۸۳ یکی از فرماندهان نیروی انتظامی استان آذربایجان غربی دستور داد که سیبل یکی از سربازان وظیفه پیروان یارسان که نماد کیش یارسان و نشان مسئله دینی بوده را کوتاه کنند، اما شماری از اهالی روستای اوج تپه میادوآب که این سرباز اهل آنجا بوده در اعتراض به این اقدام شعارهایی را روی تابلو نوشتند و در روستا نصب کردند که به واکنش نیروی انتظامی برای از میان بردن این تابلوها انجامید و در پی آن باعث درگیری میان شماری از اهالی روستا با نیروی انتظامی شد که در این درگیری فرمانده نیروی انتظامی میاندوآب کشته شد و در این حادثه باعث شد شماری از یارسانیان روستا دستگیر و دوتن از آنها بنام مهدی قاسم زاده و یونس آقایان به اعدام و سهندعلی محمدی و بخشعلی محمدی به ۱۳سال حبس و تبعید به زندان یزد محکوم شدند. که مهدی قاسم زاده در دهم ۱۳۸۷ بدون اطلاع دادن به خانواده و حتی وکیل تسخیری اش اعدام و جنازه او هیچگاه به خانواده اش تحویل داده نشد و خوهرزاده مهدی قاسم زاده یونس آقایان که هنگام بازداشت ۲۱ سال سن داشت نیز همچنان در انتظار اجرای حکم اعدام بسر میبرد، یا میتوان اشاره کرد به یک سرباز کورد یارسانی دیگر بنام حکمت صفری در یکشنبه فروردین ماه سال جاری در پادگان سپاه شهر بیجار استان کردستان که بدلیل فشار فرماندهان نظامی روی اعتقادش و اجبار برای کوتاه کردن سیبل و بجا آوردن نماز دست به خودکشی زد و درگذشت. یا میتوان اشاره کرد به در سال ۱۳۹۲ در اعتراض به و تحقیر و تراشیدن سیبل یک زندانی یارسانی در زندان همدان که ۳ جوان پیرو این آیین بنامهای محمد قنبری ۲۴ ساله از یارسانیان ترک زبان روستای اطراف قزوین و نیکمردطاهری یارسانی ساکن تهران و حسن رضوی در اعتراض و برای دفاع از این آیین و همبستگی دست به خودسوزی زده که هر سه آنها درگذشتند.اما با وجود این فشارها و تبعیض های قانون اجتماعی در داخل ایران زندگی را برای آنها روز به روز سخت تر کرده است، که نمونه های نقض حقوق شهروندی و تبعیض و آزاری که در حق آنها روا داشته می شود فراوانتر از آن است که حتی بخش کوچکی از آن در این مقاله گرد آید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر