۱۳۹۸ دی ۲, دوشنبه

«جان باختگان زنده‌اند»؛ گفت‌وگو با پدر پویا بختیاری
به گزارش دویچه وله فارسی-«آخرین بار پویا را در بیمارستان قائم شهرکرج دیدمجمجمه‌اش بکلی متلاشی شده بود... یعنی دیگر اصلا نبودفیلمش را دارمهر روز نگاه می‌کنم تا فراموش نکنم، و بتوانم... آرمانایشان را ادامه بدهم...»

منوچهر بختیاری در گفت‌وگو با نسرین بصیری از پسرش می‌گویدازعشقش به ورزش، موسیقی و دوچرخه سواری، علاقه‌اش به سروده‌هایشاملو با صدای خسرو شکیبایی و توضیح می‌دهد چرا پویا در روز حادثهبه خیابان رفت.
پویا کجا زاده شد و چگونه بار آمد؟
پویا ۲۷ سال پیش در شهر قدس شهریاربه دنیا آمدمدتی بعد به باغستانمهر شهر کرج نقل مکان کردیمدر نوجوانی و جوانی بیشتر وقت پویا بهکتاب خواندن می‌گذشتسفر را هم دوست داشت.
عادت‌ها و ویژگی‌هاشان چه بود؟
یکی از عادت‌های ویژه ایشون علاقه به محیط زیست و گیاهخواری بودمی‌گفتند صحیح نیست حیوانات را کشتار کنید ما گوشتشان را بخوریمآدم نباید سر گوسفند را ببرد...گناه دارد...
دوستان‌شان چه کسانی بودند؟
ایشون ارتباط گیری شون عالی بود... با همه دوست می‌شدند... بزرگتر ازخودشون... کوچکتر از خودشون... به همه مهر می‌ورزیدند...عاشق مردمبودند.
تفریحات و سرگرمی‌هاشان؟ در دنیا‌های مجازی می‌چرخیدند؟
مثل بقیه در توئیتر و فیس بوک و اینستا گرام عضو بودند، واتس اپ وتلگرام هم داشتند اما بیشتر اهل مطالعه و خواندن بودند تا این کار‌ها
تلویزیون می‌دیدند؟ اگر آری کدام برنامه‌ها را دوست داشتند واز کدامیکتاثیر می‌گرفتند؟
ایشون بیشتر وقت‌ها با کتاب سرگرم بودند... البته گاهی تلویزیون هممی‌دیدند داخل و خارج... فیلم‌های مستند را دوست داشتند نگاه کنندشعر و موسیقی را هم خیلی دوست داشتند نواری هست از احمد شاملو باصدای خسرو شکیبایی همیشه آن را گوش می‌کردندگوش خوبی برایموسیقی داشتند، تمام دستگاه‌ها را می‌شناختند... البته اخبار هم درتلویزیون نگاه می‌کردند.
در کدام برنامه؟
اخبار هم بالاخره از فضای مجازی می‌شنیدند اخبار تلویزیون رو هم نگاهمی‌کردند بی‌بی‌سی، اینترناشنال، من و تو، وی او ا، مطالعات واطلاعاتشون خیلی وسیع بودایشون مهندس برق الکترونیک بودند، فنیبودند، اما عاشق ادبیات و تاریخ بودند بخصوص تاریخ باستان... شاهنامهرا خیلی دوست داشتند می‌گفتند مردم ما، چون شاهنامه نمی‌خونند، و آنراافسانه می‌دانند، سرنوشت شان این شدهدر حالی که شاهنامه افسانهنیست، یک حقیقت تاریخی استعاشق هخامنشیان و کورش وداریوش وبابک خرم دین و آریو برزن بودند.
از روزمرگی‌هاشان بگوئید؟
ایشون پیش ما زندگی می‌کردند، خونه ما بزرگه، ۱۵۰ متره، تو اتاق شونمی‌نشستند مطالعه می‌کردند... ورزش دوست داشتند، عاشق والیبال بودند،استخر می‌رفتند، سونا می‌رفتندصبح‌ها بلند می‌شدند می‌رفتند پارکدوچرخه سواری می‌کردند...خلاصه زندگی سرشاری داشتند. 
ازهمان ابتداء پیش شما کار می‌کردند؟ تو زمینه شغلی خودشان، برق والکترو نیک کار نکرده‌اند؟
نهدانشگاه رو که تموم کردند، اداره نرفتند استخدام بشوندچون تو ایرانبخوای استخدام بشی باید پارتی داشته باشی ایشون هم پارتی نداشتندرفتند شرکت هواپیمایی «الی گشت» استخدام شدند چون زبان شونخیلی خوب بودهر روز می‌رفتند تهران وشب بر می‌گشتند بعضی وقتا ازاین شهر به اون شهر می‌رفتندحقوق شون خیلی کم بودیک مدتی کهگذشت به شون گفتم پویا جان ولش کن بیا کار گاه خودمون را اداره کن بیاهمینجا چون حقوقت کمه واقعا، رفت و آمدت سخته، راهت دورهالان چهارپنج سالی میشه که کارگاه خودمون را اداره می‌کردند برا خودش کارمی‌کرد و وضعش هم خدارو شکر خوب بود.
چشمانداز آینده شون چه بود؟ می‌خواستند همیشه با شما کار کنند؟

نه... داشت کارهاش را ردیف می‌کرد بره کانادا... گفت بابا برم کانادا ببینمشاید اونجا بتونم ادامه تحصیل بدمدنبال این بود بره کانادا.
خطاطی را چطور یاد گرفتند؟
از خطاطی خوشش آمده بود... چون من خودم خطاطم هم نسخ می‌نویسمهم ثلث می‌نویسم هم نستعلیق هم شکسته نستعلیق... خطم بد نیستبخاطر همینم ایشون عاشق خطاطی شده بودبعد با یکی از دوستان منبنام آقای پرویز سپر ویزن که بازیگرسینما هستند و تیتراژ سینما رامی‌نویسند آشنا شد به آقای سپرویزن گفتم پویا خطاطی دوستداره...گفت من خودم یادش میدم با ایشون داشت کار می‌کرد 
روزی که اتفاق افتاد چگونه گذشت؟
ساعت ۵ یا شش بعد از ظهر تازه از کارگاه برگشته بودندنهار خوردندمن البته نبودم...با مادرشون پاشده بودند رفته بودند خونه دخترم که نزدیکمحل راه پیمایی بود راهپیمایی رو نگاه بکنند که دیگه به اصطلاح جو گرفتو رفت تظاهرات و چند شعار هم دادند و متاسفانه با تیر خلاص مامورینکشته شدند...روز اول اعتراضات بود ۲۵ آبان...
چه انگیزه‌ای داشتند بروند در تظاهرات شرکت کنند؟
احقاق حقوق مردم...خودش هم در آمد داشت هم زندگی خوبی داشتمی‌گفت آخه چرا دولت باید....همچین کاری بکنه؟ بنزین رو گرون بکنه بهدرد جوونا نرسه پول این مملکت را بردارند ببرند خرج سوریه بکنند خرجلبنان بکنند خرج بچه‌های خودشون بکنند...بچه‌های خودشون برن آمریکااروپا عیش و نوش بکنند و مردم به درد سر بیفتند به گرفتاری بیفتند بهزحمت بیفتند امروز باور بفرمایید با یک راننده‌ای داشتم صحبت می‌کردمبنده خدا می‌گفت؛ چهل هزار تومان بنزین زدم رفتم کار.ا ز این ۴۰ هزارتومان کلا ۱۵ هزار تومن تونستم کار بکنمپویا رفت اعتراض بکنهبگه آقاچرا اینکار را می‌کنی؟ بیایین به فکر مردم باشینبجای اینکه فکرآدم‌کشی باشید و بروید اینور دنیا اونور دنیا اونو دشمن بدونید اینو دشمنبدونید، بیایید همه با هم دوست بشیم مثل دوران هخامنشیان، زمانی کهتخت جمشید بودپویا می‌گفت اونجا کاخ آئین‌ها بود...چهل تا اتاق داشتیمکنار هم که باور‌ها و اندیشه‌ها داشتند با صلح و صفا کنار هم زندگیمی‌کردندچرا فلانی را باید دشمن بدونیم فلانی را دشمن بدونیم... مگر ماچند سال می‌خواهیم عمر بکنیم تو این جامعه؟ بیایین با مهر و دوستیکنار هم باشیم.
آیا آن روز آگاه بودند که دارند خطر می‌کنند؟
بله بله چون کسی که امروز تو ایران از مهر و دوستی حرف بزنه جوابشگلوله است.
جهت گیری سیاسی شان چه بود؟ هدفشان چه بود؟
ایشون سیاسی نبودند حقیقتشببین ایشون به هیچ گروهی و هیچ حزبیوابسته نبودندباور خودشون را داشتندمی‌گفتند فقط باید دست مردم روگرفت باید به مردم کمک کردعقیده خاص خودشون را داشتند.
آیا می‌توانید بگوئید که به قصد و به عمد به سر ایشان شلیک کردند؟
صد در صد یعنی اگر به قصد قتل شلیک نمی‌کردند لااقل پاش رامی‌زدند..مغزش را هدف قرار دادن برای اینکه مغز پویا پر از شعر بودیعنی به شعر ایران شلیک کردند... به تاریخ و ادبیات ایران شلیک کردندچون تاریخ ایران را که خونده بود تو مغزش بود...برای از بین بردن شعر وادبیات ایران به مغز پویا شلیک کردندمغزش را متلاشی کردند...پزشگقانونی هم تایید کرده که با اصابت گلوله و متلاشی شدن جمجمه جانشون را نثار کردند.
منوچهر بختیاری می‌گوید، آخرین بار پویا را در بیمارستان قائم شهر کرجدیدمجمجمه ایشون بکلی متلاشی شده بود... یعنی دیگر اصلا نبودفیلمش را دارم.هر روز نگاه می‌کنم که فراموش نکنم، تا بتوانم...آرمانایشان را ادامه بدهمیکی دو روزی طول کشید تا جنازه‌اش را تحویلبگیریمما ایل بختیاری هستیم و همه آمده بودندبالای دو هزار نفر مهمانداشتیممردم هم شرکت کرده بودندمراسم عالی برگزار شدکسی همحقیقتش نیامد به ما بگوید چرا برگزار می‌کنی؟ چرا به ما نگفتی؟ البتهجرئت هم نمی‌کردند بیاینداگر می‌آمدند هم برگزار می‌کردیم.
منوچهر بختیاری در پاسخ به این سوال که چگونه است از میان اینهمهجان باخته، پویای شما به عنوان نماد اعتراضات آبان ماه مطرح شده استمی‌گوید...شاید به خاطر این که خانواده‌های دیگر به این صورت نیامدندصحبت کنند و اعلام کنند که بچه‌هاشان را کشته‌اندمن آن آرمانی را کهپویا داشت، آن رسالت او را آمدم و اعلام کردم و هموطنان عزیز لطفکردند و پویا را به عنوان نماد این جنبش ملی اعلام کردند.
سوال می‌کنم هدف شما و خانواده از این تلاش‌ها چیست؟ چه می‌خواهید؟
از حق و حقوق ملت دفاع می‌کنیم.
جهانیان چه کمکی می‌توانند به شما بکنند؟
از مردم ایران حمایت بکنند که بیگناه دارند کشته میشوندفقط همین رامی‌خواهیم.
به شما پیشنهاد پرداخت دیه شده؟
ما می‌خواهیم قاتل‌ها شناسایی بشوند و به مردم معرفی بشوندهمکسانی که شلیک کرده‌اند و هم کسی که دستور دادهفقط مجازات قاتلینبچه ام را می‌خواهمبه غیر از این رضایت نمیدهمکسی که ظلم میکندباید مجازات بشودهر کس می‌خواهد باشدمردم باید همبستگی پیداکنند اتحاد داشته باشند دست به دست هم بدهند تا بتوانند حقوق شان رابگیرند... فقط یک ذره همت می‌خواهد و غیرت.

پس در مجموع به آینده خوشبین هستید؟
بله صد در صد چون الان تو مملکت جوان‌ها همه افسرده‌اندنمی‌دانندچکار کنند؟ بچه‌ای که از دانشگاه میاد بیرون، نمی‌داند چه بکند کجا بروداستخدام بشود؟ ازدواج می‌خواهد بکند، نمیتواند، چون در آمد ندارد... باید خودشان به فکر چاره باشند، خودشان باید همت کنند وگرنه کسدیگری از بیرون نمیاید کار اینها را درست بکند خودشون باید حقخودشان رو بگیرند
حکومت اعلام کرد ما با کسانی که اموال عمومی را آتش زدند مشگل داریمو جلو اینا را گرفتیمتظاهراتی که پویا در آن شرکت داشت یک نمونه بارزاست که چنین چیزی نبوده، این‌ها رفتند یک اعتراض مسالمت آمیزبکنندحرفشان را بزنند و حرفشان بگوش مسئولین برسدنه جایی را آتش زدندنه شلوغ کردند...
یک روزی مردم این‌ها را آوردند و شعارشان استقلال بود آزادی بود وجمهوری اسلامی بودامروز نه استقلال وجود دارد، نه آزادی وجود دارد ونه جمهوری وجود دارد و نه اسلامی، چیزی که مانده حکومت آخوند‌هاستمتوجهید؟ دیگر مردم با‌هاشان نیستندخود امام خمینی گفت که اگر روزیما پشتیبانی ملت را از دست بدهیم فاتحه مان خوانده استامروز آنروزاست دیگرآن پشتیبانی دیگر وجود ندارد که این‌ها مجبورند روزی کهیکی اعتراض می‌کند با گلوله جوابش را بدهند
البته این‌ها می‌خواهند دیه بدهند تا بگویند ما نبودیمضد انقلاب بوده،مامور‌های ما اصلا اسلحه به خیابان نیاورده بودنداگر کس دیگری آمدهتیر زده به مغز بچه من، پس مامورای شما کجا بودند؟ چرا جلو شان رانگرفتند؟‌ چرا یکی از این مامور‌های شما کشته نشده؟ چرا جوان‌های ماکشته شدند... اگر ضدانقلاب آمده باید مامورای شما را می‌زده، چرابچه‌های ما را زده؟ جوان‌های مردم را زده؟
منوچهر بختیاری روز ۵ دیماه (۲۶ دسامبرچهلم فرزندش، برای شرکتدرمراسم پویا دعوت عمومی کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر