۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

سخنگوی کانون مدافعان در پنجمین سال زندانی شدن‌اش، وضعیت زنان محبوس در زندان زنجان را روایت کرده است. او می‌نویسد مقامات قضایی او را از دریافت کتاب هم محروم کرده‌اند و اوقاتش به شنیدن سرگذشت هم‌بندی‌هایش می‌گذرد. 
نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، به مناسبت سالروز زندانی شدن‌اش، وضعیت زنان زندانی و شرایط خودش را در نامه‌ای شرح داده است. او می‌نویسد سال دیگری از حبس ظالمانه‌اش را در جمع قربانیان فقر و فساد و قوانین مردسالار آغاز می‌کند: «... در میان خواهرانم، همان‌هایی که برای تحقق حقوق‌شان پای در کارزار گذاشته‌ام و در کنار انسان‌هایی که که فقر و گرسنگی شان مرا به اعتراض وا می‌داشت حبس می‌گذرانم.»
نرگس محمدی می‌گوید به حکم مقامات قضایی و امنیتی، حتی کتاب به او نمی‌دهند: «آرزو داشتم در روز تولدم یکی از کتاب‌ها را به من می‌دادند اما چه افسوس! هدیه امسال من زانو به زانو نشستن و چشم در چشم نگریستن و شنیدن صدای قربانیان بی‌رنگی است که  سرنوشت‌شان درد را به استخوانم رسانده و مرا عریان در میدانگاه رنج و عشق گذاشته‌اند تا بفهمم دزدی یک پفک نمکی برای کودک گرسنه و روسپی‌گری برای شب در خیابان نخوابیدن چه تباهی به بار می‌اورد و نداشتن حق طلاق زن را تا پای چوبه دار و گودال سنگسار می‌کشاند.»
او از ۱۵ اردیبهشت ۹۴ برای سپری کردن محکومیت ۱۶ ساله خود زندانی است. شش سال این محکومیت به دلیل تبلیغ علیه نظام و ۱۰ سال  دیگر به خاطر فعالیت او در کمپین "گام به گام تا لغو مجازات اعدام" صادر شده است. او که  در زندان اوین محکومیت می‌گذراند، دی ماه ۹۸ به زور و با خشونت فیزیکی رئیس اوین به زندان زنجان فرستاده شد. علت این انتقال، تحصن خانم محمدی و چند زندانی دیگر در همبستگی با آسیب دیدگان سیل و زلزله و اعتراضات آبان ماه در دفتر زندان اوین بود. مقامات اوین، تحصن‌کنندگان را ممنوع ملاقات کرده و حق تماس تلفنی با بستگان‌شان را از آنها گرفتند. 
خانم محمدی در نامه اخیرش می‌نویسد که مشاهده رنج و فلاکت و هلاکت زنان زندانی، تولدی دوباره برای او بوده است: «من در میان این چهاردیواری سخت و سرد، دلشکسته ولی سرخوش و ایستاده، سال دیگری از حبس ظالمانه‌ام را آغاز می‌کنم. این زیستن، سخت اما یقین‌بخش است تا ایمان داشته باشم که تلاش برای تحقق عدالت، آزادی و حقوق بشر ارزش از دست دادن تمام داشته‌هایم را دارد حتی نشنیدن صدای کودکانه علی و کیانایم را.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر