بیانیه کانون نویسندگان ایران در محکومیت صدور احکام اعدام برای سه جوان بازداشت شده در اعتراضات آبان ماه
کانون نویسندگان ایران در پی صدور حکم اعدام سه جوان بازداشت شده در اعتراضات آبان سال گذشته بیانیه ای منتشر کرد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، روز چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۹۹، کانون نویسندگان ایران در پی تایید حکم اعدام سه جوان بازداشت شده در اعتراضات آبان سال گذشته با انتشار بیانیه ای ضمن محکوم کردن صدور این حکم، خواستار لغو احکام اعدام آنان شد.
در بخشی از بیانیه آمده است:« “جرم” این جوانان هیچ نیست مگر بیان اعتراض به شرایط غیرانسانی تحمیل شده به جامعه. و این، عمل به حق اولیه انسانی؛ عمل به حق آزادی بیان است و جرم نیست. ادعایی جز این، به ویژه اگر از سوی حاکمان باشد، باید در روند یک دادرسی شفاف و عادلانه بررسی شود. آیا در مورد این جوانان و دیگر محکومان به اعدام چنین بوده است؟ مقامات امنیتی و قضایی پشت درهای بسته و دیوارهای بلند، بدون حضور وکیل و بهدور از چشم ناظر جامعه هرگونه که خواستهاند پروندهها را «بستهاند» و حکمشان را بریدهاند.»
متن کامل بیانیه به این شرح است؛
حکمهای اعدام باید لغو شود!
با تایید رسمی حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه جوان بازداشت شدهی اعتراضات آبان ماه، اعدام صابر شیخ عبداللە و دیاکو رسول زادە در ارومیه و صدور حکم اعدام برای روحاله زم در هفتهی اخیر، اعدام اوجی دیگر یافته است. گرچه جامعهی ایران در این چهل سال حکم اعدام و اجرای آن را بسیار به خود دیده است، این اوج تازه پیامی کهنه به همراه دارد. آیا اعدام راه حل برچیدن فقر روزافزونی است که به گریبان مردم چنگ انداخته و آنها را هر روز بیشتر از هستی ساقط میکند؟ آیا اعدام راه باز کردن بندهایی است که بر آزادی بیان و هر آزادی انسانی و مدنی دیگر تنگ بسته شده است؟ نه؛ کاملا باژگونه، شیوهای است یرای تثبیت هر دو، با پراکندن وحشت و تحمیل سکوت. سه جوان اعتراضات آبان را به اعدام محکوم کردهاند تا چشمانداز خونبار اعتراض را پیش روی مردم معترض به تماشا بگذارند گویا هنوز در باورشان نگنجیده است که اگر کشتن به سامانِ وحشت میانجامید آن هزاران کشتهی میدانهای اعتراض آبان و دی، … و میدانهای اعدام تا به حال وحشتی فلج کننده و رویاسوز را سخت استوار کرده بود. “جرم” این جوانان هیچ نیست مگر بیان اعتراض به شرایط غیرانسانی تحمیل شده به جامعه. و این، عمل به حق اولیه انسانی؛ عمل به حق آزادی بیان است و جرم نیست. ادعایی جز این، به ویژه اگر از سوی حاکمان باشد، باید در روند یک دادرسی شفاف و عادلانه بررسی شود. آیا در مورد این جوانان و دیگر محکومان به اعدام چنین بوده است؟ مقامات امنیتی و قضایی پشت درهای بسته و دیوارهای بلند، بدون حضور وکیل و بهدور از چشم ناظر جامعه هرگونه که خواستهاند پروندهها را «بستهاند» و حکمشان را بریدهاند. این حکمها قضایی نیست، سیاسی است و به کار سیاست روز میآید که سیاست همهی این سالها بوده است: ایجاد رعب و وحشت تا جنبش از هر جنبندهای سلب شود! سرکوب آزادی بیان تا آخرین نشانههای آن! روشهای ثابت در شرایط متغیر اما نتایج پیشبینی نشدهای به بار میآورد و گاه به کاشتن باد میماند. کما اینکه حکمهای اعدام که برای ایجاد هراس در دل جامعه صادر شده است نه تنها صدای اعتراض مردم را خاموش نکرده ، بلکه بر خشم آنها افزوده و فریاد دادخواهیشان را رساتر کرده و به ویژه بر جدیت آنها برای لغو حکم اعدام افزوده است.
کانون نویسندگان ایران صدور حکم اعدام را محکوم میکند و خواهان لغو حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی، محمد رجبی و دیگر محکومان است.
کانون نویسندگان ایران
۲۵ تیر ۱۳۹۹
با تایید رسمی حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه جوان بازداشت شدهی اعتراضات آبان ماه، اعدام صابر شیخ عبداللە و دیاکو رسول زادە در ارومیه و صدور حکم اعدام برای روحاله زم در هفتهی اخیر، اعدام اوجی دیگر یافته است. گرچه جامعهی ایران در این چهل سال حکم اعدام و اجرای آن را بسیار به خود دیده است، این اوج تازه پیامی کهنه به همراه دارد. آیا اعدام راه حل برچیدن فقر روزافزونی است که به گریبان مردم چنگ انداخته و آنها را هر روز بیشتر از هستی ساقط میکند؟ آیا اعدام راه باز کردن بندهایی است که بر آزادی بیان و هر آزادی انسانی و مدنی دیگر تنگ بسته شده است؟ نه؛ کاملا باژگونه، شیوهای است یرای تثبیت هر دو، با پراکندن وحشت و تحمیل سکوت. سه جوان اعتراضات آبان را به اعدام محکوم کردهاند تا چشمانداز خونبار اعتراض را پیش روی مردم معترض به تماشا بگذارند گویا هنوز در باورشان نگنجیده است که اگر کشتن به سامانِ وحشت میانجامید آن هزاران کشتهی میدانهای اعتراض آبان و دی، … و میدانهای اعدام تا به حال وحشتی فلج کننده و رویاسوز را سخت استوار کرده بود. “جرم” این جوانان هیچ نیست مگر بیان اعتراض به شرایط غیرانسانی تحمیل شده به جامعه. و این، عمل به حق اولیه انسانی؛ عمل به حق آزادی بیان است و جرم نیست. ادعایی جز این، به ویژه اگر از سوی حاکمان باشد، باید در روند یک دادرسی شفاف و عادلانه بررسی شود. آیا در مورد این جوانان و دیگر محکومان به اعدام چنین بوده است؟ مقامات امنیتی و قضایی پشت درهای بسته و دیوارهای بلند، بدون حضور وکیل و بهدور از چشم ناظر جامعه هرگونه که خواستهاند پروندهها را «بستهاند» و حکمشان را بریدهاند. این حکمها قضایی نیست، سیاسی است و به کار سیاست روز میآید که سیاست همهی این سالها بوده است: ایجاد رعب و وحشت تا جنبش از هر جنبندهای سلب شود! سرکوب آزادی بیان تا آخرین نشانههای آن! روشهای ثابت در شرایط متغیر اما نتایج پیشبینی نشدهای به بار میآورد و گاه به کاشتن باد میماند. کما اینکه حکمهای اعدام که برای ایجاد هراس در دل جامعه صادر شده است نه تنها صدای اعتراض مردم را خاموش نکرده ، بلکه بر خشم آنها افزوده و فریاد دادخواهیشان را رساتر کرده و به ویژه بر جدیت آنها برای لغو حکم اعدام افزوده است.
کانون نویسندگان ایران صدور حکم اعدام را محکوم میکند و خواهان لغو حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی، محمد رجبی و دیگر محکومان است.
کانون نویسندگان ایران
۲۵ تیر ۱۳۹۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر