۱۳۹۸ مهر ۴, پنجشنبه

پوشش دیپلماتیک روحانی بر خرابکاری های رهبر..


نمایش دروغین روحانی روز سه شنبه ۳ مهر (۲۵ سپتامبر) در مجمع عمومی سازمان ملل با  انشای جعلی، ضد واقعیت و فاقد ارزش کاملا هویدا بود. تمامی جنایتهای حکومت طی ۴ دهه آنچنان عیان است که کسی فریب حرفهای کلی و بی ریشه و اساس  روحانی را نمی خورد. بر این منظر سخنرانی روحانی از نظر حجم دروغهای آن با حرفهای احمدی نژاد در سالهای قبل در .همین مجمع برابری می کند.

اساس انشای روحانی بر چند پایه استوار بود. وفاداری به عهد و پیمانهای بین المللی، امنیت منطقه و جهان، تروریسم، احنرام به خواست مردم در مذاکرات، راههای گفت و گو بر اساس برابری، عدالت و منزلت انسانها و بر مبنای قواعد و حقوق بین الملل...
روحانی از آمریکا خواست که برای پاسداری از قطعنامه ۲۲۳۱ به برجام برگردد و دست از تحریم و تکفیر که به نظر او دو روی یک سکه است بردارد، چرا که «در تکفیر، اندیشه انسانها انکار می شود و در تحریم، زندگی مردم نفی می گردد.
روحانی شیادانه به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل استناد کرد و طرف مقابل را نقض کننده آن دانست و خواهان برگشت به این قطعنامه شد. در حالی که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت مواردی است که در جمع بندی وین یا توافق برجام موجود نیست و دولت ایران این قطعنامه را که محدودیتهای بیشتر از برجام برای جمهوری اسلامی در نظر گرفته است را نپذیرفته است. در این قطعنامه به فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی  پرداخته شده و محدودیتهایی در رابطه با نقل و انتقال تجهیزات موشکی، صدور و ورود مواد و ابزار مرتبط با ساخت موشک، خودداری از توسعه موشکهای بالستیک تا پایان یک دوره هشت ساله گنجانیده شده است. خبرگذاری تسنیم وابسته به سپاه تروریستی قدس در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ در رابطه با این قطعنامه نوشت: «اولین اتفاق مهم در قطعنامه ۲۲۳۱ مطالبی است که در جمع بندی وین نیست اما در قطعنامه ۲۲۳۱ هست، که ایران رسما اعلام کرده است ما آن را قبول نداریم و الزام آور برای ما نیست و برای خود حق تفحظ قائل هستیم.
ارسال تجهیزات موشکی به حوثیهای یمن، کمک به فن آوری تجهیزات موشکی در میان حوثیهای یمن، ارسال تجهیزات نظامی به عراق و سوریه و... همه اینها نقض قطعنامه ۲۲۳۱ است که روحانی در سخنرانی اش از آمریکا خواست که بدان متعهد باشد. او آمریکا را نقض کننده این قطعنامه اعلام کرد و برگشت به آن را نقطه آغازی برای مذاکره دانست.

اما در موارد دیگر صحبتهای او می توان در چند جمله به کشتار و جلوگیری از تحصیل و کسب کار بهائیان و فشار بر اقوام و مذاهب دیگر، قتل عام زندانیان سیاسی، تداوم اعدام، شکنجه مخالفان و کنشگران مدنی، احکام شلاق برای معلمان و کارگران، نقض حقوق زنان، نقض حقوق نیروی کار و کودکان، انجام دهها عمل تروریستی در خارج از ایران در مورد مخالفان حکومت و دهها قتل زنجیره ای در مورد فعالان فرهنگی و اجتماعی و عدم رعایت مفاد بیانیه جهانی حقوق بشر، عدم رعایت مفاد کنوانسیون های سازمان جهانی کار و....تاکید کرد.
ردیف کردن همه جنایتهای ۴۰ ساله دولت جمهوری اسلامی  آنچنان زیاد است که در حد این فراسو نمی گنجد.
روحانی در سخنان خود رژیم ایران را «بهترین دوست در دنیا برای صلح خواهان» اعلام کرد. باید گفت تجریه خونبار مردم ایران نشان داده که به درستی رژیم بنیادگرای ولایت فقیه خطری برای صلح و دوستی در منطقه و جهان و بهترین دوست تروریستها است.
آقای روحانی که به ظاهر برای توضیح علت بُحران اقتصادی و شرایط وخیم کشور به مجلس احضار شده بود، همه مهارت خود در شُعبده بازی با کلمات را برای فرار از این امر به کار گرفت. او گاه با انکار بُحران همه جا حاضر موجود و فرو کاستن آن به "آسیب" و گاه نیز با ارایه آمار و ارقام از پیشرفتهای نامرئی اقتصادی و دستاوردهای مُدیریتی موهوم دولت، به ماله کشی واقعیت پرداخت.
همین شیوه را او پیرامون دلایل شکست "برجام"، بُحران خارجی و تحریمها به کار بست. آقای روحانی آسمان و ریسمان را به هم بافت تا نقش "رهبر" و باند او در به شکست کشاندن توافُق وین و بُحران آفرینی بی وقفه آنها در مُناسبات خارجی را از این مُعادله پاک کند. شاهکار استدلالی این پایور سرگشته در این راستا زمانی بود که اعتراضات مردُم در دی ماه سال گذشته را علت "نماندن ترامپ در برجام" مُعرفی کرد. او به طور جدی مُدعی شد: "حادثه دی ماه آقای ترامپ را به طمع انداخت تا در اواخر دی ماه اعلام کند من در برجام نمی مانم."
رازی که آقای روحانی تلاش کرد آن را سر به مُهر نگه دارد، دیرگاهی است که بر سر هر بامی جار زده می شود. شکست برجام و بُحران اقتصادی و خارجی در پی آن، تنها به پای آقای خامنه ای و همدستان نظامی و امنیتی اش نوشته شده و بس!
آنها بودند که با اشتباه مُحاسبه از مفهوم توافُق هسته ای، دُچار خبط دیگری شده و بی درنگ به کار صُدور جنگ و تجاوز نظامی در سوریه، مُداخله گری در عراق و لُبنان و راه انداختن جنگ نیابتی در یمن پرداختند. این مردُم دی ماه نبودند که پیاپی به "برجام" موشک بالستیک و "نُقطه زن" شلیک کردند، آنها نبودند که مانع پیوستن جمهوری اسلامی به مُعاهدات بین المللی و روند تنش زدایی شدند.
مردُمی که آقای روحانی امروز آنها را مُتهم به برهم زدن "برجام" می کند، هنوز از یاد نبرده اند که چگونه او خود در جریان کارزار فریبکارانه انتخاباتی اش هوار می کشید: "شهرهای زیر زمینی نشان دادند تا برجام را به هم بزنند. روی موشک شعار نوشتند تا برجام را به هم بزنند، برای اینکه ما نتوانیم صد درصد استفاده کنیم."
آقای روحانی که در جامه وکیل مُدافع "رهبر" و سیاستهای خانه خراب کن وی سر به آستان می سایید، آگاهانه اشاره ای به مسوولیت حاکمیت و به ویژه باند حاکم در ویرانی اقتصادی و سیه روز شدن میلیونها نفر نکرد. او از سهم "دولت با تُفنگ" در درآمدها و ثروتهای کشور و نقش مُخربی که کارتلهای اقتصادی آقای خامنه ای و داروغه هایش و بُنیادهای خودمُختار ایفا می کنند، نگفت.
رییس جمهور ضد مردمی ،  در مورد هدر دادن منابع عظیم مالی کشور در سوریه و یمن و راه انداختن صنعت پُر خرج مُزدور پروری با محصولاتی همچون حزب الله لُبنان، حشد الشعبی عراق و جهاد اسلامی غزه سرسختانه سُکوت کرد. او توضیح نداد که هزینه میلیتاریسم ابلهانه حُکومت از جیب چه کسانی پرداخت می شود و چه آثاری ویرانگری در پهنه کار و زندگی جامعه بر جای می گذارد.
پدیدار شدن آقای روحانی در این نقش - گذشته از گدایی قُدرت و ثروت سود دیگری نیز دارد. او و دولتش جاده صاف کن باند حاکم برای پیشروی به سمت شرایط حاضر بوده اند. آقای روحانی و دوستان در شکل گرفتن تدریجی فاجعه کنونی شریک هستند، "رهبر" تحریک و خرابکاری کرد، اینان برایش پوشش دیپلُماتیک فراهم کردند و پیرامون تهدیدهای این نابخردی به چشم مردُم خاک پاشیدند.
دولت بی وظیفه آقای روحانی در مدت باقیمانده از صدارتش، گروگان باند حاکم است و زیر تیغ دایمی آن قرار دارد. با این حال، صحنه رقت بار و رُسوایی که وی روز سه شنبه در مجلس بازی کرد، به معنای پایان شکاف در حاکمیت نیست، بلکه نزدیکی مصلحتی در هراس از امواج اعتراضات توده ای از یکطرف و فشار خارجی از طرف دیگر است. از این رو دوام آن نیز تابع بی قید و شرطی از این دو فاکتور و درجه و میزان آن می باشد. نفس کوتاه این وصلت را از همینجا نیز می توان شُماره کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر